انسان مجهولی است که تا حل نشو د هیچ اندیشه ای رشد نخواهد کرد.(حجت الاسلام نیازی) آخرین مطالب
نويسندگان چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:نگاهی به فیلم پرسه در مه , :: 6:58 بعد از ظهر :: نويسنده : انسان
بازیگران فیلم هر چه قدر هم خوب بازی کنند ولی وقتی شخصیت پردازی ها ضعیف باشد مخاطبان نمی توانند با شخصیت ها همزاد پنداری کنند . شخصیت پردازی این فیلم بسیار مقوا است . نه گذشته ای از آن ها می دانیم و نه از خانواده شان چیزی می دانیم و نه دردشان را می فهمیم . و هیچ کنش و واکنشی بین شخصیت ها ایجاد نمی شود . ، توکلی بعد از ساخت فیلم اول باید روبه جلو رود اما می بینیم در فیلم دومش یک عقب گرد دارد . پابرهنه در بهشت هم برخلاف پیش بینی ها فیلمی سراسر بی قصه ، بدون دکوپاژ و تدوین است . درد شخصیت اصلی قصه ما که نقشش را شهاب حسینی بازی می کند دغدغه مند نمی شود . و حرف هایش تکراریست . حتی دردش هم تکراری است و کلیشه ای . کارگردان هیچ اشاره ای به این نمی کند که چرا امین سرش سوت می کشد؟ و نمی تواند دیگر کاری که روزی عاشقش بوده انجام دهد ؟. پاسخ این سوال ها را به ما نمی دهد اما با این حال می توان حدس هایی زد . یک تومور در سر امین قصه ی ما نهفته است و زن او که نقشش را لیلا حاتمی بازی می کند با دکتر امین صحبت هایی کرده است و دکتر هم پیشنهاد داده است قرص هایش را در چایش حل کند تا متوجه بیماری اش نشود . . بگذارید از بحث مان کمی تا اندازه ای فاصله بگیریم و به شخصیت رویا در این فیلم بپردازیم ، چیزی از گذشته او نمی دانیم و سکانس اولیه فیلم که با مونولوگ شهاب حسینی آغاز می شود و می گوید من رویا را در خیالم باور می کنم ، و بعد رویا را در یک تئاتر خیالی می بینیم . پس با این دیالوگ متوجه خواهیم شد که شخصیت رویا یک شخصیت خیالی و ساخته شده به دست ذهن امین است . شخصیت رویا خیال روزهای در حال کما امین باشد . چون اگر نگاهی بیندازیم به علت کما رفتن ، امین ، متوجه خواهیم شد که رویا هیچ نقشی در زندگی او نداشته است . برای اطمینان بیشتر به این قضیه علت مرگ کما رفتن امین را مرور خواهیم کرد . امین در سکانس های پایانی فیلم اشاره به کارگران معدنی می کند که به خاطر شدت کار زیاد به پیش آن ها می رود و در آخر در یک روز که بعضی از معدنچی ها در تونل می مانند و امین و بقیه معدنچی ها به کمک آن ها می روند و به تونل وارد می شوند و تونل ریزش می کند . و امین به کما می رود . این علت را از زبان امین قصه ، می شنویم ، امینی که در سکانس های اولیه می گوید من الان تو کمام ، دلیلش را نمی دانم ، نمی دانم به چه دلیل اینجام !!!! اما در سکانس های پایانی قضیه کما رفتنش را تعریف می کند و ما با یک جور تناقض در فیلم طرف هستیم . نظرات شما عزیزان: موضوعات
پيوندها
تبادل لینک هوشمند |
|||
|